اگر بداقبال به دنیا نیامده اید…
راز بدشانسى
«من بدشانس به دنیا آمده ام!» این جمله ورد زبان چه کسانى است!؟
چه بسا این عبارت را به همراه شکایت و غرغر از اطرافیان خود شنیده باشید بعد همان ها با آب و تاب توضیح مى دهند: پدر و مادر و خانواده ام چنین هستند؟! دوستان نامرد بیچاره ام کردند، خیلى سخت بود، از بدشانسى، همسر خودخواه نصیب ما شد!؟، بچه هایم هم که گلى به سرم نزدند؟!، در محیط کار هم، مدیر تبعیض قایل مى شه و…!! و هزار و یک بهانه دیگر.
اگرچه تقصیر و کوتاهى را به گردن همه انداختن، براى لحظاتى به ما آرامش کاذب مى دهد، ولى قدرت تغییر وضعیت و تغییر سرنوشت را نیز ازما مى گیرد.
این که همه قدرت ها را از خود بگیریم و به محیط و دیگران بدهیم؛ نشان مى دهد که بى مسوولیتى و فرار از مسوولیت را به عنوان شیوه اصلى زندگى خود انتخاب کرده ایم. ما نیاز داریم که مسوولیت پذیر باشیم. تا وقتى که بدقولى خود را گردن ترافیک مى اندازیم، تا هنگامى که تنبلى و شکست برنامه مان را گردن روزگار و سرنوشت مى اندازیم، نیاز به تغییر خودمان و قبول مسوولیت را از خود سلب مى کنیم. یادمان باشد ممکن است سیل بیاید، ولى این اراده ماست که ما را بر مى انگیزد تا از جلوى آن کنار برویم، یا در برابر آن سدى ایجاد کنیم و تدبیرى بیندیشیم. ولى اگر جلوى سیل دراز کشیدیم و منتظر شانس باشیم، حتما بدشانس ترین خواهیم بود.
براى این که کمتر از دست این بدشانسى فرضى رنج بکشید بهتر است در رویارویى با مسایل، طبق الگوى حل مساله زیر عمل کنید.
۱- مشکلات خود را دقیق تعریف کنید و از نظر اولویت، یکى از مهم ترین ها را مشخص کنید.
۲- تمام راه هایى را که در جهت حل مشکل به فکرمان مى آید یادداشت نمایید.
۳- با دوستان، آشنایان و متخصصین ( کسانى که اولا تجربه و علم دارند، ثانیا مورد اعتماد و اطمینان هستند) مشورت کنید و راه حل هاى آنها را نیز یادداشت کنید.
۴- میزان توانایى ها و امکانات خود و دیگرانى که حاضر هستند به شما کمک کنند را فهرست وار بنویسید.
۵- محدودیت ها، ضعف ها و احتمال شکست هر یک از راه هایى را که یادداشت کرده اید، جلوى آنها بنویسید.
۶- از بین همه راه ها، راهى که با توجه به توان و امکانات شما، بیشترین احتمال موفقیت، بهترین راه دسترسى و کمترین معایب و مشکلات را دارد، انتخاب کنید.
۷- مراحل پیمودن این راه را مشخص کنید و زمان بندى لازم براى هر مرحله را در نظر بگیرید. همچنین اقداماتى را که در هر مرحله نیاز است که انجام دهید مشخص کرده و آماده انجام آن شوید.
۸- وقتى در مسیر حل مشکل خود مى کوشید یا در پى هدفى هستید، بیشتر روى مسیرى که حرکت مى کنید، تمرکز کنید و به خاطر پیمودن راه، خود را تشویق کنید. لطفا موفقیت خود را با هدفتان ارزیابى نکنید. بلکه موفقیت خود را با کوششتان اندازه گیرى کنید. مثلا اگر براى آزمون کنکور مطالعه مى کنید، میزان ساعات کوشش برنامه ریزى و پیوستگى زحمات شما قابل تقدیر است و باید خود را به میزان این مساعى تقویت و تشویق کنید، نه با نتیجه کنکور و رتبه قبولى خود در کنکور.
۹- در راه موفقیت، مرتبا میزان پیشرفت برنامه را بسنجید و نقاط ضعف آن را برطرف کنید. انعطاف پذیرى برنامه اگر در جهت انجام بهتر آن باشد، گام بلندى به سوى هدف خواهد بود.
اگر طبق فرآیند حل مساله عمل کنید، به زودى متوجه مى شوید بیشتر آن چیزى را که تحت عنوان شانس بد، تعبیر و تفسیر مى کردید، همان تنبلى، بى برنامگى، عدم مشورت، عدم دقت، عدم کوشش، استمرار نداشتن، لذت طلبى افراطى و بلندپروازى هاى شما بوده است.