اجتناب از مشروبات به معنای آن است که در هر جانبی که خمر بودما در جانب دیگر باشیم و این مستلزم دوری گزیدن از خمر به همهشکلهای آن است. از سوی دیگر، ظاهر امر به انجام کاری، واجببودن آن است. و نتیجه وجوب اجتناب و پرهیز از خمر، نجس بودناین مایع است
نجاستخمر و سایر مشروبات الکلی:
با آن چه در فصل پیش آمد ضرورت بحث از نجاستخمر و سایرمشروبات الکلی بدیهی به نظر میرسد، زیرا تمامی فقیهانی که درطهارت الکل تردید کردهاند دلیلی جز نجاستخمر و سایر مسکراتندارند. به نظر آنان الکل، ماده اصلی مست کنندهها را تشکیل میدهدبه ویژه الکل تخمیری که از تقطیر بخارات شراب به دست میآید. (1) .
بدین ترتیب نجاست الکل پایه در نجاستخمر و سایر مسکراتدارد، بدون آن که بخواهیم از طریق سرایت دادن حکم یک موضوعبه موضوع دیگر مرتکب قیاسی شویم که در مذهب امامیه مطرودقلمداد شده است.
بنابراین ابتدا باید دید آیا خمر از نجاسات استیا خیر؟ و برفرضکه خمر، عین نجس باشد، آیا سایر مشروبات الکلی نیز حکم خمر رادارند یا نه؟ بدینگونه مطالب این فصل در دو گفتار ارائه میگردد:گفتار نخست، جاستخمر و گفتار دوم، نجاستسایر مسکرات.
گفتار نخست - نجاستخمر
حرمت نوشیدن خمر هم اکنون از احکام ضروری اسلام شمردهمیشود. ولی نجاستخمر بسان حرمت آن از ضروریات نیست، هرچند مشهور میان فقهان امامیه بلکه تمامی مذاهب اسلامی است.
فقیهانی از هر دو گروه (امامیه و اهلسنت) بودهاند که حرمتنوشیدن خمر را قطعی دانسته ولی در نجاست آن تردید کردهاند.منشا تردید، اشکال در ادله نجاست و هم چنین وجود دلیل رواییبرطهارت آن بوده است.
از این رو به جاست ابتدا ادله دو طرف را بررسی کرده و آن گاه بهارزیابی دلایل بپردازیم.
1 - دلایل نظریه نجاستخمر و ارزیابی آنها
برای اثبات نجاستخمر به دلایل گوناگون استدلال شده که میتوانآنها را در سه دسته ارائه داد: اجماع، قرآن، سنت.
الف) اجماع
یکی از دلایلی که معمولا برای اثبات نجاستخمر مطرح میشود،اجماع است. صاحب جواهر از کسانی است که بر روی این دلیلتاکید میورزد. (2) بدیهی استبه دست آوردن اجماع در زمان صاحبجواهر بسیار مشکل بلکه غیر ممکن است. بنابراین باید دید در میانپیشینیان، چه کسانی ادعای اجماع کردهاند؟
1- امامیه: اولین فقیهانی که سخن از اتفاق فقها در مسئله نجاستخمر به میان آوردهاند یکی سید مرتضی است که میگوید: میانمسلمانان خلافی در این مسئله نیست مگر افراد نادری که اعتباری بهقول آنان نمیباشد. (3) هم چنین سید ابوالمکارم بن زهره در کتاب«غنیه» در مورد مسئله نجاستخمر، ادعای نبود خلاف در میانفقیهان امامیه مینماید. (4) پس از آنان شیخ طوسی و آن گاه ابن ادریسو بعد از او فقیهان دورههای بعد، هر یک همین ادعا را تکرارکردهاند. (5) .
2 - اهل سنت: فقیهان اهل سنت هم چون ابن قدامه حنبلی، قاضیابن عربی مالکی، ابن حجر عسقلانی و غیر این ها ادعای اجماع وعدم خلاف در میان «اهل علم»در خصوص نجاستخمر نمودهاند. (6) و بسیاری دیگر از آنان بدون آن که نقل اجماع کنند، فتوا به نجاستخمر دادهاند; از آن جملهاند: ابو حامد غزالی، قاضی ابوبکر مسعودکاسانی، شیرازی صاحب المهذب و غیر این ها. (7) .
نقد دلیل: با مراجعه به سخن فقیهانی که ادعای اجماع کردهاند، درمییابیم که خود آنان نیز معترف به وجود مخالف یا مخالفینی درمیان فقها بودهاند لکن اعتنایی به مخالفت آنان نکردهاند; مثلاسیدمرتضی که ادعای نبود خلاف در میان مسلمین میکند، افرادنادری را که اعتباری به قول آنان نیست، استثنا مینماید.
و یا نووی از فقیهان عامه، پس از ادعای اجماع، فقهای معروفیچون ربیعة (استاد مالکبن انس) و داود را استثنا میکند. (8) قرطبی نیزدر تفسیر خود در ذیل آیه تحریم خمر، کسانی چون ربیعه، لیثبنسعد و مزنی (فقیه شافعی) و بعضی از متاخرین را از جمله فقهاییمیداند که خمر را پاک و نوشیدن آن را حرام دانستهاند. (9) .
علاوه بر این ها، اجماع از دیدگاه امامیه بهلحاظ کاشفبودنازرای امام معصوم میتواند دلیل اثبات حکم قرارگیرد. و باوجود مخالفینی هم چون شیخ صدوق و ابوعلیبن ابی عقیل ازپیشینیان و محقق اردبیلی از متاخران، کاشف بودن اجماع مزبوردچار تزلزل میگردد.
شیخ صدوق در ابتدای کتاب «من لا یحضره الفقیه» اعلام میداردکه تنها روایاتی را که در نظر او مستند فتوا و دلیل اثبات حکم است درکتاب مزبور نقل میکند. (10) آن گاه در همین کتاب وقتی شرایط لباسنمازگزار را بیان میکند تنها به روایتی که نماز در لباس آلوده به خمر راتجویز کرده اکتفا میکند. (11) و در کتاب «علل الشرایع» نیز گویا حکممزبور را مفروض گرفته و علت آن را از روایات بیان میدارد. (12) .
بلی، در کتاب مقنع که مجموعه فتاوای صدوق است، به صورتمتعارض سخن گفته است. ابتدا در باب حدود میگوید: نماز درلباسی که خمر به آن رسیده صحیح است، زیرا خداوند نوشیدن آن راحرام کرده نه نماز خواندن در لباس مزبور را. ولی در باب لباسنمازگزار خلاف آن را میگوید. (13) .
وانگهی محقق حلی به هنگام طرح مسئله در همان ابتدا میگوید:«در نجاستخمر اختلاف است». (14) اگر مسئله مورد اجماع بود، هرگزآن را چنین طرح نمیکرد.
هم او در کتاب «معتبر» در تمامی ادله تردید کرده در نهایت،نجاستخمر را از باب احتیاط در دین میپذیرد. (15) .
از همه این ها گذشته، در بحثهای مربوطه در علم اصول ثابتشده که اجماع در جایی میتواند دلیل اثبات حکم قرار گیرد که دلیلفقیهانی که اجماع را به وجود آوردهاند، معلوم و یا محتمل نباشد. درغیر این صورت اجماع را نمیتوان یک دلیل مستقل به حساب آورد.این در حالی است که در مسئله مورد بحث، دلیل فقها بر نجاستخمر به تصریح خود آنان، آیه قرآن و یا روایات میباشد. بدینترتیب، اجماع نمیتواند به عنوان یک دلیل براثبات نجاستخمر بهحساب آید.
ب) کتاب مجید
خداوند، حرام بودن خمر را به صورت تدریجی در ضمن آیات قرآنبیان نمود. ابتدا آیه 67 سوره نحل، بعد آیه 219 سوره بقره، سپس آیه43 سوره نساء و بالاخرهآیه 90 سوره مائده در زمینه نوشیدن خمرنازل شده است. در آیه اخیر چنین میخوانیم: «ای مؤمنان شراب وقمار و انصاب (بتان) و ازلام (تیرهای مخصوص تفال) پلید و عملشیطانی است. از آن پرهیز کنید تا رستگار شوید». (16) .
استدلال به آیه مزبور بر دو نکته استوار است: اول اینکه واژه«رجس» مترادف با نجاست است و یا حداقل به معنای پلیدی استکه شامل نجاست ظاهری و شرعی میباشد.
دوم آن که اجتناب به معنای آن است که در هر جانبی که خمر بودما در جانب دیگر باشیم و این مستلزم دوری گزیدن از خمر به همهشکلهای آن است. از سوی دیگر، ظاهر امر به انجام کاری، واجببودن آن است. و نتیجه وجوب اجتناب و پرهیز از خمر، نجس بودناین مایع است. (17) .
بدین ترتیب از دو طریق میتوان به آیه 90 سوره مائده برای اثباتنجاستخمر استدلال کرد. در عین حال این استدلال با چندیناشکال مواجه است:
1 - در خود آیه، واژه «رجس» را تفسیر کرده که عمل شیطانیاست، پس باید به تناسب آن، موضوع یا مبتدا نیز یک «عمل» باشد;مثلا «شرب» خمر و نوشیدن آن یک عمل شیطانی و پلید است چنانکه پرستش بتها و به کارگیری ازلام (تیرهای مخصوص تفال) استکه کار شیطانی میباشد.
بدیهی است «عمل» اگر پلیدی داشته باشد، پلیدی معنویخواهد بود و نجاست اعتباری شرعی نمیتوان برای آن تصور کرد. (18) .
مگر این که «عمل شیطان» را به معنای نتیجه عمل شیطان بگیریم;یعنی خمر و آلات قمار و ... ساخته و پرداخته دستشیطان است. دراین صورت «رجس» میتواند شامل ناپاکی ظاهری و شرعی نیز باشد.ولی این توجیه، برخلاف ظاهر آیه و دور از سیاق آن است.
2 - کلمه «رجس» باید دارای معنایی باشد که بر تمامی مواردمذکور در آیه منطبق شود. در حالی که اگر آن را به معنای نجاستشرعی بگیریم، قابل انطباق بر آلات قمار و انصاب و ازلام نیست چراکه عین این اشیا قطعا نجس نمیباشد.
3 - بر فرض، واژه «رجس» هم اکنون در معنای قذارت و نجاستشرعی هم به کار رود، معلوم نیست در زمان نزول آیه، در آن معناکاربردی داشته است. البته در برخی روایات، کلمه رجس در معناینجاستشرعی به کار رفته; مثلا در مورد سگ میگوید:«رجسنجس» (19) و در مورد خمر گفته است: «لا تصل فیه فانه رجس» (20) ولیصرف استعمال با قرینه در یکی دو مورد، معنای حقیقی این واژه رااثبات نمیکند و لذا گفتهاند استعمال اعم از حقیقت است.
برخی از فقیهان عامه برای نجاستخمر به آیه 21 سوره «انسان»استدلال کردهاند. در این آیه از ویژگیهای نوشیدنی آخرت، پاکبودن آن دانسته شدهاست: «و سقاهم ربهم شرابا طهورا» گفتهاند: اگرشراب دنیا پاک بود، دلیلی نداشت که برمؤمنان منت گذاشته و شرابآخرت را پاک اعلام کند. (21) .
پاسخ به این نیز روشن است، زیرا ممکن است طهارت معنوی،مقصود باشد; یعنی آن پلیدی که شراب دنیا داشته و عمل شیطانبودهاست، شراب آخرت چنین نیست. به علاوه احتمال میرودطهارت به معنای پاکی از نجاست عارضی باشد. چنان که برخیاحتمال دادهاند «طهور» به معنای پاک کننده درون آدمی باشد. (22) .