بیا تو جـــوان،اسرارموفقیت،ازدواج | ||
اینکه چگونه میتوانیم سخنرانی خوبی داشته باشیم و یا اینکه سخنران خوب چه کسی است، از جمله سوالات متداولی است که اخیراً از من درباره آن پرسیده شده است. قصد دارم در این شماره از خبرنامه، به این موضوع اشاره کنم و البته به معرفی دورهی جدیدی از سمینارهایم که به این موضوع اختصاص دارد بپردازم. ببینید، اجرای یک سخنرانی خوب به تنهایی هدف نیست. سخنرانی در حقیقت یک وسیله است و وسیله ای است برای رسیدن به هدف، و هدف آن چیزی است که شما میخواهید مخاطبین شما، با اطلاعاتی که از طریق سخنرانی شما، به آنها داده شده است، انجام دهند. متاسفانه، ما در کشور خودمان ایران، سخنران خوب، کم داریم. بسیاری از افرادی که میکروفن دستشان میگیرند یا پشت میکروفن می نشینند نمیدانند که وظیفه و مسئولیت بسیار سخت و دشواری بر دوششان قرار گرفته است. هدف خودشان را یا نمیدانند و یا اینکه تمام هوش و حواسشان را دادهاند به خودشان یا سخنرانیشان و یا اینکه به اشتباه، هدفشان، فقط سخنرانی کردن برای جماعتی بوده است و همین. بی هدف، از همان ابتدا که شروع به صحبت میکنند، از شاخه ای به شاخهی دیگر میروند و چنان غرق در خودشان و ابهت دوربین یا میکروفن یا جمعیت شدهاند، که در حین صحبت، گاهی باز می گردند به همان شاخه هایی که قبلاً روی آن نشسته بودند. یک سخنران خوب، پیش از هر چیز، ابتدا، هدف خودش را از سخنرانی به خوبی میداند و نیز، وسیلهای را که در اختیار دارد یعنی همان فعل یا عمل سخنرانی را هم به خوبی می شناسد. با دانستن هدف، او به راحتی میتواند کنترل و فرمان سخنرانی را در دست بگیرد و بین موضوعاتی که میخواهد ایراد کند، براند و در نهایت به هدف اصلی خود برسد. رسیدن به هدف بسیار مهمتر از خود سخنران و سخنرانی است و این چیزی است که متاسفانه بسیاری از کسانی که در ایران پشت میکروفنها و روبروی دوربینها و جمعیتها مینشینند نمیدانند. به اعتقاد من، این افراد یا درست آموزش ندیدهاند، یا درست مطالعه نکردهاند و یا اینکه اصلاً اهمیت ندادهاند که به عنوان سخنران، آنها وظیفهای مهتر از تنها و صرفاً بیان یک سری از مطالب را بر عهده دارند. شما به خوبی میدانید که برای هر کاری، لازم است که ابتدا برای خودتان یک هدف معین داشته باشید. شما میخواهید که به این هدف برسید و برای همین کاری انجام میدهید. یک سخنران خوب، یک سخنران برتر (در میان عدهای سخنران دیگر) هدف خودش را به خوبی میداند: او میخواهد که مخاطبش بعد از شنیدن سخنرانی کاری را انجام دهد که سخنران آن کار یا عمل را به عنوان راه حلی برای حل (برخی یا همهی) مشکلات مخاطب یا مخاطبین در نظر دارد. دوستان از من میپرسند که یک سخنران خوب چه کارهایی باید انجام بدهد که به هدفش برسد. من با دیدی که از سخنرانان خودمان در ایران دارم، از شما اجازه میخواهم که در اینجا صراحتاً بگویم که اول از همه سخنرانان ما باید بدانند که هدفشان از حضور و صحبت در جمع چیست؟ میزبان از سخنران دعوت میکند که در یک جلسه شرکت کند و خودش با نیم ساعت تا سه ربع تاخیر وارد میشود، از این هم بگذریم که هیچیک از تدارکات سالن برای تشکیل و شروع جلسه آماده نیست، این آقای میزبان باهوش! به عنوان اولین سخنران یا میزبان جلسه میکروفن را در دست میگیرد و میگوید : والله راستش را بخواهید نمیدانم برای چی دور هم جمع شدهایم! یک عده افرادی به عنوان سخنران و حاضرین دعوت شدهاند که من شخصاً زیاد آنها را نمیشناسم و ... - شما باشید از این آدم چه حالتی به شما دست میدهد! میزبانی که خود از فرد سخنران برای شرکت در جلسه دعوت کرده است، یعنی خود برگزار کننده جلسه است، نام سخنران را نمیداند یا خودش را به نفهمی میزند! بعد کمی صحبت میکند و به این ترتیب جلسه شروع میشود. جلسهای که به این ترتیب شروع میشود معلوم است که چه میشود! کسی کاری انجام نمیدهد، صحبت ها اثری نمیگذارد و فعل و انفعالی در جمعیت و سایر سخنرانان مشاهده نمیشود. در ایران، اکثر کسانی که میکروفن سخنرانی را به دست میگیرند در عالم خودشان گیج میخورند و نه هدف از وجود خودشان را میدانند و نه ابزاری که در اختیارشان قرار گرفته را میشناسند: آمدهاند آنجا که باشند و فقط همین! این افراد متاسفانه حتی مخاطبین یا مدعوین خود را به خوبی نمیشناسند و مشکل و نیاز آنها را نیز درک نمیکنند و در سال متاسفانه بسیار از این سمینارها و جلسات در کشور، با بودجههای کلان دولتی و خصوصی برگزار میشود، حاصل، هیچ! از من میشنوید کتاب دوست و همکار عزیزم آقای حسن نراقی را بخوانید، فوق العاده است. جامعه شناسی خودمانی یا چرا ما عقب ماندهایم؟. آقای نراقی در این کتاب بخوبی گفته است که چرا ما عقب ماندهایم! فصل به فصل این کتاب فوق العاده است. ما ایرانی ها فکر میکنیم که همه چیز میدانیم، نمیخواهم از نوشتهام دور شوم ولی این کتاب را بخوانید و ببینید که چقدر درست است. ما ایرانی ها چقدر به راحتی و بی خودی و بی دلیل به هم دروغ میگوییم، به هم حسادت میکنیم، از بار مسئولیت شانه خالی میکنیم، ادعای همه چیز دانی داریم و حقیقت گریزیم و با تاریخ ناآشنا. مدام اشتباهات را تکرار میکنیم و بی جهت بر اشتباهاتمان پافشاری میکنیم. آقا جان اگر سخنرانی بلد نیستی، اگر فن بیان بلد نیستی، اگر فقط صحبت کردن در جمع برای تو هدف است و ابزارت را نمیشناسی، خیلی راحت بگو نمیدانم. دوست داری سخنرانی کنی، باید سخت آموزش ببینی، سخت مطالعه کنی و سخت تمرین کنی تازه بعد از آن بسیار فکر کنی که فکر کردن سخت ترین کار است. اینجا، وقتی میبینی، سخنران بی هدف آمده است، یا وقتی که می بینی از رو میخواند، یا وقتی که میبینی جوری حرف میزند که انگار توی دلش دارد حرف میزند، یا وقتی میبینی تمام مدت که دارد حرف میزند ام و اوومهای بی خودی میکند، یا وقتی که میبینی درباره مخاطبش چیزی نمیداند، مشکل او را نمیفهمد، روش آغاز و خاتمه صحبت را نمیداند، بدون اطلاعات و آمار موثق آمده است، بدون تمرین آمده است، بدون تحقیق آمده است، فقط دلت میخواهد که به عنوان یک شنونده، سرت را بکوبی به دیوار. شاید هدف واقعی برخی از سخنرانان ایرانی همین باشد که مخاطب سرش را بکوبد به دیوار (: ببینید، هر کاری فنون و مهارت هایی دارد و بیش از هر چیز لازم است که آموزش ببینید و تمرین کنید. دوستانی که در سمینارها و سخنرانیهای من بودهاند، محبت داشتهاند و پیامها و یادداشتهایی برای من و یا برای برگزار کننده ارسال کردهاند که مثلاً خواجهنصیری در فلان سمینار بهترین سخنران بوده است و چه و چه ها ... برای من سخنران، درس اول این است که از هدفم دور نشوم، درس دومم این است که به خودم مغرور نشوم و درس سوم این است که آنچه آموختهام را بلافاصله آموزش دهم. یک سال و نیم طول کشیده است که رئوس مطالب آموزشی و سمینارهای آموزشی برای اجرای یک سخنرانی موفق را تهیه و تنظیم کنم. امکان این که همهی مطالب را در یک مقاله بیاورم وجود ندارد و هنوز هم این سمینار را از طریق سایت اعلام عمومی نکردهام، میبینم یک عدهای، شمشیر از رو بستهاند که بیا و ببین. این مقالات و مطالبی که در سایت آمده است، قرار نیست که همهی دانش، تجربه یا مهارت های لازم برای موضوع مقاله را به خواننده دهد، چنین چیزی شخصاً و با توجه به وقت محدودی که دارم امکان پذیر نیست. هدفم از نوشتن این مقالات و مطالب و ارسال آن برای اعضای خبرنامهها و بازدید کنندگان از سایت، صرفاً اهمیت دادن به موضوع یا عنوان مقاله است و اینکه در میان خطوطی که نگارش میشود با شما به عنوان خواننده ارتباط برقرار کنم. خدای من گواه است که به هیچ عنوان قصد ادعا کردن در هیچ زمینهای ندارم و مطمئنم که بدون ادعا کارها بهتر انجام میشود. ایجاد بستر مناسب فرهنگی و فرهنگ صحیح استفاده از تکنولوژیهای مدرن و فوق مدرن با آموزش آغاز و تداوم مییابد. خواهش من این است که پس از خواندن این مطلب، هدف اصلی مرا بگیرید. کدامیک از موارد زیر هدف من بوده است در نوشتن این مقاله: ۱- اینکه بدانیم اجرای یک سخنرانی به تنهایی هدف نیست بلکه یک وسیله است؟ ۲- انتقاد از برخی سخنرانان ایرانی یا آن میزبان باهوش!؟ ۳- خواندن کتاب جامعه شناسی خودمانی و توصیه خواندن آن به دیگران؟ ۴- تبلیغ یکی از دوره سمینارهای خودم به نام اجرای یک سخنرانی موفق؟ فرض کنیم که آنچه در اینجا آمد متن پیاده شده از یک سخنرانی من باشد، پس از پایان سخنرانی شما چه می کردید؟ چه عملی انجام میدادید؟ کاری که انجام میدهید، هدف من است! [ جمعه 86/5/19 ] [ 10:42 عصر ] [ مهدی ]
[ دلنوشته () ]
|