«موفقیت» در ایران حراج می شود
گزارشی از تب کتاب ها و کلاس های آموزش موفقیت در ایران
کدام یک از شما دوست دارد پول دار و موفق شود؟
برایان تریسی که او را در ایران با کتاب «قورباغه را قورت بده» می شناسند و در آن فرمول ها و راهکارهایی برای رسیدن به موفقیت برشمرده است، وقتی روی سن ایستاد این سوال را پرسید.
مردی ۶۳ ساله با موهایی سفید، پوستی روشن و قدی بیش از ۱۸۰ سانتیمتر که به گفته خود روزی هیچ نداشته و حالا یکی از مدیران بزرگ فروش است و برای آموزش رسیدن به موفقیت ومدیریت به ایران آمده است.
اما در طرف مقابل، همه ۶۳۰ نفری که روی صندلی ها در ۲۱ ردیف ۳۰ نفری نشسته بودند دستان خود را بالا بردند؛ همگی بی صبرانه می خواستند «پولدار و موفق» شوند.
این گروه، از حدود یک ماه قبل خود را برای شرکت در جلسات سه روزه «مدیریت در قرن ۲۱» که با حضور برایان تریسی برگزار می شد، آماده کرده و بعد از گرفتن بلیت های ۳۸۰ هزار تومانی به این جلسه آمده بودند.
البته روی برخی از بلیت هایی که در دست شرکت کنندگان بود مهر تخفیف وجود داشت.
در کلاس های سه روزه این کانادایی که شرکت های مختلف مثل مرسدس بنز از آن حمایت مالی می کردند دو گروه ۶۳۰ نفری (صبح و بعد ازظهر) یعنی ۱۲۶۰ نفر شرکت کرده بودند.
اگر تخفیف های داده شده از سوی برگزار کنندگان به برخی از شرکت کنندگان وا فراد و حمایت های مالی شرکت هایی مثل مرسدس بنز را در نظر نگیرید و فقط تعدادشرکت کنندگان را در قیمت بلیت ها ضرب کنید می شود بیش از ۴۷۸میلیون تومان درآمد.
در سال های گذشته بازار«برایان تریسی» و افرادی مثل اسپنسر جانسون، نویسنده کتاب «چه کسی پنیرمن را برداشت؟»، در ایران داغ شده است.
تریسی می گوید: «به من خبر داده اند که دو میلیون جلد از کتاب هایم در ایران به صورت کپی به فروش رسیده است.»
تبی داغ در یک بازار سرد
فروش دو میلیون نسخه از یک کتاب، در بازار بی رونق کتاب ایران که در آن تیراژ کتاب ها بیش از دو، سه هزارنسخه نیست رقم عجیبی است و نشان از یک تب نادر دارد.
مسئول یکی از انتشاراتی ها که در آن کتاب «قورباغه را قورت بده» به چاپ شانزدهم با ۵۰ هزار تیراژ رسیده، می گوید: «بیش از ۳۰ عنوان کتاب در زمینه های موفقیت، موفقیت بازاریابی و فروش، مدیریت زمان و انرژی، راهکارها و روش های پول دارشدن در بازار کتاب ایران وجود دارد که بیش از شانزده انتشارات آن ها را چاپ می کنند.»
او می گوید:«بازار فروش این کتاب ها در ایران پر رونق و برای انتشاراتی ها پر سود است.این کتاب ها طی دو، سه سال گذشته در نمایشگاه کتاب تهران جزو پر فروش ترین کتاب ها بوده اند.»
تب موفقیت بعد از گسترش شرکت های معروف به «هرمی» (بازاریابی شبکه ای) مثل «گولدکویست» و شرکت های مشابه به صورت ناگهانی در ایران بالا گرفت.
افراد با پرداخت پول وارد این شرکت ها می شوند و با عضو کردن افراد دیگر بعد از بازاریابی و جلب توجه که خود به آن «پرزنت کردن» می گویند، به سود می رسیدند.
آنها امید به موفقیت و پول دار شدن دارند و کتاب هایی مثل «قورباغه را قورت بده» و «چه کسی پنیر من را برداشت؟» را می خواندند تا زودتر با روش های موفقیت آشنا شوند.
محمد هشت بار کتاب «قورباغه را قورت بده» و شش بار کتاب «چه کسی پنیر من را برداشت؟» را خوانده است. او عضو یکی از شرکت های هرمی است و تا کنون یک میلیون ۲۰۰ هزار تومان درآمد از این راه به دست آورده و در کلاس های تریسی هم شرکت کرده است.
او می گوید: «برایان آدم مشهوری است و حضور او در ایران یک شانس و اتفاق مهم است. او می تواند راه های موفقیت و فرمول موفقیت را نشان دهد. فرمولی که به محض آنکه اجرا شود، فرد را به موفقیت می رساند.»
او می گوید: «380 هزار تومان از درآمدم را به این کلاس اختصاص داده ام چون فکر می کنم با راهکارهای این کلاس می توانم سرعت پیشرفت و فروش و تجارت را چند برابر کنم و سال دیگر، همین موقع، 30 میلیون تومان درآمد داشته باشم.»
مبلغان ایرانی
اما بازار این تب داغ تنها در دست کتاب ها و افراد خارجی مثل «تریسی» نیست و ایرانی هایی هم هستند که در این میان برای خود جایگاهی دارند.
افرادی مثل احمد حلت، مجتبی هورایی و آزمندیان که کتاب هایی مانند «اعتماد به نفس در ۱۰ روز» و مجلات مختلفی چاپ کرده اند و کلاس های مشابهی برگزار می کنند.
آگهی هایی این کلاس ها را می توانید در روزنامه ها و مجلات مختلف و در تابلوهای تبلیغاتی سطح شهرهای ایران ببینید.
«بیایید به جای این که از غم هایمان بنالیم به آن ها ببالیم. برای تهیه بلیت و رزرو با شماره... تماس بگیرید.» این یکی از همین تبلیغات است.
احمد حلت که سردبیر مجله «موفقیت» با بیش از ۴۰۰ هزار تیراژ است و کلاس های مختلف برگزارمی کند، می گوید: «همه دوست دارند بدانند که یک تاجر و فروشنده موفق و یا یک مهندس، دکتر و به طور کلی یک فرد موفق چه فرمولی را استفاده کرده است و آن ها هم به همان فرمول برسند. این اشتباه است که همه بخواهند از اختراع چرخ شروع کنند.»
او می گوید: «مردم، تنبل هستند و به دنبال لقمه آماده می گردند و رسیدن سریع و زود به موفقیت. ما سعی می کنیم در کلاس ها جنبه های شیرین زندگی را به افراد که خیلی از آن ها افسردگی دارند نشان دهیم و انگیزه ها را بالا ببریم و به آن ها بگوییم به دنبال یک شبه پول دار شدن نباشند. موفقیت و پول دار شدن نردبانی است و باید پله پله بالا رفت.»
حلت به گفته خود هرسال برای ۱۲ هزار تهرانی کلاس های موفقیت برگزار می کند. او همچنین هر هفته دو جلسه هم در شهر های دیگر کلاس دارد.
قیمت هر جلسه کلاس او برای هر نفر، هفت هزارتومان است؛ یعنی او از برگزاری کلاس هایش تنها در شهر تهران سالانه ۸۴ میلیون تومان درآمد کسب می کند.
البته حلت خود می گوید: «تا کنون کسی نبوده که از برگزاری کلاس های موفقیت به پول برسد و پول دار شود.»
احمد حلت عقیده دارد که آرزوی موفقیت در دل هر کس نهفته است: «شما کسی را می شناسید که علاقه ای به موفقیت نداشته باشد؟» اما اگر این آرزویی همگانی و فراگیر است، چرا تب موفقیت در ایران، ناگهان در سالهای اخیر بالا گرفته است؟
مشتری «موفقیت» کیست؟
پروفسور محمد حسین فرجاد، آسیب شناس اجتماعی علت بالا رفتن این تب را به خاطر نبود «تعادل روانی و رفتاری» می داند.
او می گوید: «وقتی تعادل رفتاری و شخصیتی افراد به هم می خورد و یا از دست می رود رواج چنین کلاس هایی و گرایش به رسیدن به فرمول ها و راهکارها بیشتر می شود و دکان این کلاس ها گسترش پیدا می کند.»
او می گوید: «این اتفاقی است که در کشورهای دیگر هم افتاده و می افتد مثل زمانی که ما شاهد این به هم خوردگی تعادل روانی بعد از جنگ جهانی در اروپا بودیم. افرادی که به برگزاری این کلاس ها اقدام می کنند باید روان شناسان رفتار (نوع خاصی از روان شناسی) باشند اما در ایران گروه های غیرمتخصص این کار را می کنند. شرکت کنندگان باید بدانند که در این کلاس ها به هیچ وجه به موفقیت نمی رسند.»
مشتری کلاس های موفقیت در ایران متنوع هستند؛ دانشجویانی مثل سیاوش خلیلی فرد که مهندسی عمران خوانده و در یک شرکت بیمه کار می کند؛ مریم که ۱۷ سال بیشتر ندارد و به دنبال قبول شدن در کنکور است، علی شهنازی که معاون یکی از بانک های خصوصی است و فردی که خود را محمدنعیمی معرفی می کند. او دانش آموخته دانشگاه شریف و مدیر یک شرکت تولیدی است و به همراه فرزند و همسرش به کلاس های موفقیت می رود.
نعیمی که دوست دارد به موفقیت های بیشتری برسد و چرخ تولیدش بیشتر بچرخد، می گوید: « کلاس ها خیلی مفید است.اینجا همه می فهمند که اگر بخواهند می توانند موفق شوند. افراد راهکارها و روش های جدید و نوین مدیریت زمان و مثبت نگری را یاد می گیرند.»
او می گوید: «بعضی ها معتقدند که در این کلاس ها بدیهیات و چیزهای معلوم مثل مثبت فکر کردن و تلاش کردن، درس داده می شود اما به نظر من ما نیاز به تلنگر داریم.»
«آدم به امید زنده است»
البته کسانی هم هستند که پول کافی برای شرکت در کلاس های ۳۸۰ هزار تومانی و هفت هزار تومانی موفقیت را ندارند و سعی می کنند تنها با خواندن کتاب ها و استفاده از راه های سنتی امید به موفقیت داشته باشند.
علی که چهار ماه است از شهر ملایر برای کار به تهران آمده و در کنار کار در یک شرکت باربری با قرض پول از برادرش در یک شرکت هرمی هم عضو شده می گوید :«وقتی بچه بودم و پدر بزرگم که از کاسبان مشهور ملایر است زنده بود، همیشه می گفت: "کاسب، خر مشتری است" و حالا همین حرف ها به شکل دیگری در کتاب های موفقیت فروش نوشته شده.»
او می گوید: «خیلی از افراد مشهور مثل پرفسور حسابی یا دیگران بوده اند که از صفر شروع کرده اند.همه باید تلاش کنند و امید داشته باشند. آدم به امید زنده است.»
مجله ی کارگاهی زیگ زاگ