رابرت اپنهایمر در 1904 در نیویورک به دنیا آمد. در ابتدای جوانی با تهیه رسالهای در مورد انوار مغناطیسی، استادانش را متعجب کرد. در دوازده سالگی جوانترین عضو معدنشناسان نیویورک بود و جوانترین عضو بعد از او شصت سال داشت. وی در دانشگاه معروف هاروارد، دوره چهار ساله را، سه ساله تمام کرد. در سال 1925 در حالی که در کلیه دروس سرآمد دیگران بود، فارغ التحصیل گردید و سپس به آرزویی که اکثر جوانان دارند، یعنی تحصیل در کمبریج رسید. وی در حالی که فقط 25 سال داشت، به مقام پروفسوری نایل گردید. در مارس 1942 سرپرستی تحقیقات وزارت جنگ امریکا را در «لس آنجلس» به عهده گرفت و از سال 1947 مدیر انجمن مطالعات و تحقیقات عالی پرینستون - که بودجه هنگفتی داشت و مخصوصاً محل ایجاد ارتباط و اجتماع مغزهای متفکری چون: اینشتاین، بوهر و الیوت بود - گردید. وی سازنده واقعی بمب اتمی است. در سال 1945 وقتی به او خبر رسید که اولین بمب اتمی آمریکا، وحشیانه در هیروشیما منفجر شده است، از فرط پریشانی، بیمار شد. وی در این زمان گفت: «فیزیکدانان به منبعی دست یافتهاند که مشحون از گناه و شر است و رهایی از آن غیرممکن است.» مطالعات پیش از جنگ جهانی دوم او، پیرامون اتم و تئوری «کوانتوم» راه را برای تجزیه کردن اتم باز کرد. در بحبوحه جنگ جهانی دوم، وی در رأس آزمایشگاه اتمی آمریکا شخصاً سه بمب اتمی اولیه را ساخت. اپنهایمر، پس از چندی در برابر کنگره آمریکا اظهار داشت که انرژی اتمی باید انقلابی در زمینه امور عمرانی بشر فراهم سازد؛ نه آنکه دنیا را ویران کند. متعاقب آن از مؤسسه تحقیقات اتمی آمریکا استعفا کرد و برای تبلیغ نظریات صلحجویانه خویش رهسپار اروپا شد و در آنجا از طرف لرد برتراند راسل، اینشتاین و بوهر و کلیه علمای معروف، طی اعلامیههایی تأیید شد. تنها اثر وی «فکر باز» نام دارد. او در فوریه سال 1967 درگذشت.
جیمز وات (1736 تا 1819) مهندس و مخترع اسکاتلندی است که به سبب اصلاح و بهسازی موتور بخار شهرت دارد. وی در 19 ژانویه 1736 در «گرینوک» اسکاتلند متولد شد و از 19 سالگی به کار ساختن ابزارهای اندازه گیری و محاسباتی ریاضی مشغول بود و خیلی زود به انجام دادن اصلاحاتی در موتورهای بخار علاقه مند شد. این موتورها را مهندسان انگلیسی، «توماس ساوری» ( Thomas Savery ) و «توماس نیوکامن» ( Thomas Newcomen )، در آن زمان برای پمپ کردن آب از معادن به کار می بردند.
وات توجه خود را بر خواص بخار - بخصوص نسبت بین چگالی آن با دما و فشار - متمرکز کرد. او فضایی مخصوص متراکم کردن برای موتور بخار طراحی کرد که تا حد زیادی از به هدر رفتن بخار در سیلندرها جلوگیری می کرد و خاصیت مکش را تقویت می کرد.
اختراعات و اصلاحات:
اولین اختراع وات در سال 1769 ثبت شد که شامل این قطعه و اصلاحات دیگر او برای موتور ساخت نیوکامن بود. این اصلاحات شامل سامانه یا سیلندرهای دولایه و روغنکاری و عایقکاری سیلندر برای رسیدن به درجات بالای دما و حداکثر بازدهی بود.
در این زمان، وات شریک مخترع انگلیسی - «جان روباک »بود که در واقع سرمایه گذار تحقیقات وات بود. در 1775، تولید کننده انگلیسی، «ماتیو بولتون»، که صاحب کارخانه مهندسی «سوهو» در «بیرمنگام» بود توجه روباک را به کار تولید جلب کرد. در نتیجه، روباک و وات دست به تولید موتورهای بخار زدند. وات به کار تحقیق و ثبت اختراعات مهم دیگری نیز پرداخت که موتورهای دوار (rotary engine) برای راه اندازی دستگاههای مختلف موتور دوطرفه (که در آن بخار به طور متناوب به هر دو انتهای سیلندر وارد می شود) و همچنین فشارسنج بخار که کارش اندازه گیری میزان فشار بخار در موتور است از آن جمله است. او در سال 1800 از شرکت استعفا کرد و پس از آن تمام وقت خود را به کار تحقیق اختصاص داد.
توضیح:
اینکه جیمز وات مخترع اصلی موتور بخار است، تصوری نادرست است و علت به وجود آمدن آن اختصاص داشتن بخش بزرگ دستاوردهای او به مسائل بنیادی موتور بخار بود. دستگاه گریز از مرکز تنظیم سرعت - که او در سال 1788 اختراع کرد و به طور خودکار سرعت موتور را تنظیم می کند - مورد بسیار جالب توجهی در جهان فنی امروز است. واحد الکتریکی «وات» به افتخار این مخترع برگزیده شده است. وات در عین حال مهندس شهرساز مشهوری نیز بود و مسیر چندین آبراه را مساحی و نقشه برداری کرده بود. او در سال 1767 قطعه ای الصاقی اختراع کرد که تلسکوپ را به وسیله ای برای اندازه گیری مسافت تبدیل می کرد. اصطلاح «اسب بخار» نیز از وات به جا مانده است. او در 19 اگوست 1819، در «هیت فیلد» انگلستان درگذشت.
دانش در جستجوی چیزی است که هست؛ ولی هنر در پی آفرینش چیزی است که نیست. اگر هنرمند امروز سرسام زده به نظر می آید، به علت آن است که گناه ناخواسته دانش را معصوم دیگری - که همان هنرمند است - باید با اشک چشم تأیید کند.
دکارت می گوید: می اندیشم، پس هستم. من می گویم: هستم، پس می اندیشم.
پروفسور محسن هشترودی
دکتر «محسن هشترودی» در ۲۲ دی ماه سال ۱۲۸۶، در تبریز، متولد شد. پدرش «شیخ اسماعیل مجتهد»، مشاور «شیخ محمد خیابانی» بود که در قیام تبریز و استقرار مشروطیت نقشی اساسی داشت. پس از اتمام دوره دبستان در دبستانهای «اقدسیه» و «سیروس» تهران، دوره دبیرستان «دارالفنون» را در سال ۱۳۰۴ تمام کرد. در سال ۱۳۰۷، در اولین گروه دانشجویان اعزامی به اروپا، برای تحصیل در رشته مهندسی، از طرف وزارت «فواید عامه»، عازم اروپا شد. در سال ۱۳۰۸، به وطن بازگشت و وارد «دارالمعلمین» مرکزی شد. دارالمعلمین مرکزی را بعدها دانشسرای عالی و سپس دانشگاه تربیت معلم نامیدند. در سال ۱۳۱۱، شاگرد اول دانشسرا شد و در دومین دوره فارغ التحصیلان و گروه پنجم به فرانسه اعزام شد.
در سال ۱۳۱۲، دو سال زودتر از موعد مقرر، موفق به کسب امتیاز اول در امتحانات آنالیز عالی در پاریس و اخذ لیسانس دوم در رشته ریاضی از دانشگاه «سوربن» شد. در سال ۱۳۱۵، به همراه «دکتر محمدعلی مجتهدی» دکترای دولتی یا «راتا» را دریافت کرد. رساله دکترای دکتر هشترودی را ریاضیدان نامدار، «الی کارتان» راهنمایی و تصویب کرد.
در سال ۱۳۱۶، تدریس ریاضیات هندسه و حساب و آنالیز را در دانشکده ادبیات و علوم و دانشسرای عالی آغاز کرد. در سال ۱۳۲۰، در دانشسرای عالی به پایه استادی رسید. در سال ۱۳۲۱، کرسی مکانیک تحلیلی گروه آموزشی ریاضی دانشگاه تهران به وی اعطا شد. در همان سال، به مقام ریاست فرهنگ تهران اداره تعلیمات متوسطه و نیز دریافت امتیاز مجله هفتگی «نامه کانون ایران» از شورای عالی فرهنگ نایل شد.
در سال ۱۳۲۲، در اعتصاب استادان و دانشجویان دانشگاه تهران، برای استقلال دانشگاه از وزارت معارف فعالانه شرکت کرد. این اعتصاب سرانجام در سال بعد، با کوشش «دکتر محمد مصدق» به تصویب تبصره ای در مجلس منجر شد. در سال ۱۳۲۳، با بانو «رباب مدیری» ازدواج کرد و پدر دو دختر و یک پسر به نامهای «فرانک» و «رامین» و «فریبا» شد.
در سال ۱۳۲۵، مجمعی فلسفی را هدایت کرد که اشخاصی چون «امیرحسین آریان پور» و «ابوالحسن فروغی» و «حسینعلی راشد» در آن عضویت داشتند. پس از چندی، این مجمع در منزل استاد تشکیل می شد و به مدت پنج سال ادامه یافت.
در سال ۱۳۲۶، برای تنظیم رساله دکترا در هندسه ترسیم فضای چهاربعدی، استاد راهنمای «الکساندر سمباد آبیان» شد. این رساله بعدا به تأیید الی کارتان نیز رسید. در سال ۱۳۲۹، در همایش بین المللی ریاضیدانان در دانشگاه هاروارد به عنوان نماینده دانشگاه تهران شرکت و گزارش آن را به الی کارتان تقدیم کرد. در این زمان، استاد به عضویت مؤسسه مطالعات پیشرفته در دانشگاه «پرینستون» امریکا درآمد. این عضویت به درخواست رئیس آن دانشگاه، پروفسور «اوپن هایمر»، انجام شد. استاد در ترم پاییز 52 - 1951 نیز به تدریس در آن دانشگاه مشغول شد. در این سالها، با «اینشتین» نیز به مصاحبت و گفتگو می پرداخت. در سال ۱۳۳۰، به ایران مراجعت کرد و به مدت یک سال ریاست دانشگاه تبریز را عهده دار بود. در سال ۱۳۳۲، در همایش بین المللی ریاضیدانان در «آمستردام» به عنوان نماینده دانشگاه تهران شرکت کرد. در سال ۱۳۳۵، در همایش «طوسی» در دانشگاه تهران به سخنرانی پرداخت. در همین سال، ریاضیدان برجسته، «زاریسکی»، مقیم امریکا، اقامت چند روزه ای در منزل دکتر هشترودی داشت. در سال ۱۳۳۶، در همایش بین المللی ریاضیدانان زبان لاتین در شهر «نیس» فرانسه شرکت کرد و از طرف شورای استادان دانشکده، برای دوره ای ۳ ساله، به ریاست دانشکده علوم دانشگاه انتخاب شد. استاد پیشنهاد کار در مؤسسه تحقیقاتی «کلژ دوفرانس» را رد کرد .
در سال ۱۳۳۷، در همایش بین المللی ریاضیدانان در «ادینبو» شرکت کرد و با بزرگانی چون برتراند راسل به مصاحبت و گفتگو پرداخت. در سال ۱۳۳۸، به پیشنهاد ریاست انجمن اتحادیه بین المللی فضا، به عضویت در این انجمن درآمد. در همان سال، دوره فوق لیسانس ریاضی را در ایران راه اندازی کرد. در سال ۱۳۴۳، در همایش بین المللی «ژئومتری» و «ژئودزی» در «صوفیه» شرکت کرد. در همین سال، برای نامزدی وی برای دریافت جایزه نوبل در زمینه مکانیک سماوی هیاهویی به وجود آمد. در سال ۱۳۴۷، در نامه ای خطاب به مدیر مجله «یکان»، پیشنهاد داد که انجمن ریاضی و انجمن معلمان ریاضی به مفهوم عام تشکیل شود.
استاد در سال ۱۳۴۸، بنا به تقاضای خودش، بعد از ۳۱ سال خدمت در کسوت استادی تمام وقت دانشکده علوم، بازنشسته شد. در این سال، همچنین به ریاست کانون فضایی ایران و ریاست هیئت امنا و شورای نویسندگان مجله «فضا» منصوب شد. در شهریور ماه سال ۱۳۴۹، موفق به دریافت لوح استاد ممتازی دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۵۱، در همایش تحقیقات ایرانی، در دانشگاه تهران به ایراد سخنرانی پرداخت. در سال ۱۳۵۲، همسر خویش را برای درمان روانه آلمان کرد. دختر بزرگش نیز در فرانسه به طور نابهنگامی وفات یافت؛ و بدین ترتیب، احوال استاد رو به نزاری گذاشت. سرانجام، در ۱۳ شهریور ماه سال ۱۳۵۵، استاد بر اثر سکته قلبی، به سرای باقی شتافت و جنازه وی در ۱۷ شهریور ماه از مسجد دانشگاه تهران تا بهشت زهرا تشییع شد.
مهدی بهادری نژاد
استاد «مهدی بهادری نژاد» در سال 1312 در تهران متولد شد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در «دبیرستان البرز» تهران، در سال 1331، تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مهندسی مکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال 1335 با احراز رتبه اول فارغالتحصیل شد.
وی پس از مدتی کار در یکی از شرکتهای مهندسی مشاور در تهران - با استفاده از بورس تحصیلی دولتی - برای ادامه تحصیل به امریکا اعزام شد و پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه «ویسکانسین» در سال 1343 مدرک دکتری رشته مهندسی مکانیک را از دانشگاه «ایی نوی» امریکا دریافت کرد.
دکتر بهادری نژاد پس از دو سال تدریس در امریکا به وطن بازگشت و فعالیت آموزشی خود را در دانشگاه شیراز آغاز کرد و در سال 1351 به کسب رتبه استاد نایل آمد. ایشان از سال 1366 تاکنون فعالیتهای آموزشی پژوهشی خود را در دانشگاه صنعتی شریف پی گرفته اند. استاد بهادری نژاد - علاوه بر دانشگاههای یاد شده - به مدت 12 سال در سه دانشگاه در امریکا و یک دانشگاه در کانادا به تدریس و تحقیق مشغول بوده اند. همچنین، معادل 3 تابستان در دو مرکز تحقیقاتی در اتریش و ایتالیا فعالیت پژوهشی داشته اند.
استاد بهادری نژاد به کاربردهای انرژی خورشیدی در ایران و مطالعه طرحهایی نظیر بادگیرها و سقفهای گنبدی و حیاطها و آب انبارهای زیرزمینی و یخچالهای طبیعی علاقه مند بوده اند؛ و معتقدند که این طرحها شاهکارهای مهندسی مکانیک ایران اند و باید به پدیدآوردندگان آن افتخار کنیم، افرادی که شاید نمیتوانستند نام خود را بنویسند، ولی اصول ترمودینامیک، ارودینامیک، انتقال حرارت، مقاومت مصالح، را بخوبی میدانستند و از آنها در طرحهای خود بخوبی استفاده میکردند. لازم است جوانان ما، با آشنایی با این شاهکارها و تقویت حس خودباوری و اتکا به نفس خود، همانند اجدادشان با همین اعتماد به نفس مسائل خود را حل کنند و با استفاده از دانش امروز با حل مسائل موجود برای مردم رفاه و آسایش بیافرینند.
استاد دکتر بهادری نژاد بیش از 130 بار، برای عرضه مقالات تحقیقاتی و ایراد سخنرانی در نشستها و همایشهای بین المللی یا بازدید از فعالیتهای پژوهشی، به 34 کشور جهان مسافرت کرده اند.
تاکنون، بیش از 100 مقاله علمی به زبانهای انگلیسی و فارسی و دو کتاب علمی – عرفانی به زبانهای فارسی و انگلیسی و اسپانیایی و کتابی عرفانی به زبان فارسی منتشر کرده اند.
دکتر «ابوتراب نفیسی»
«دکتر ابوتراب نفیسی»، فرزند مرحوم «عبدالمهدی»، به سال 1293 ه ش، در قریه «پورده سیرون»، در سفلای اصفهان به دنیا آمد. وی دوره ابتدایی را در مدت سه سال و نیم تمام کرد و در سال 1310 از دبیرستان «سعدی» اصفهان فارغ التحصیل شد. سپس وارد دانشکده پزشکی «دانشگاه تهران» شد و، در سال 1316، با رتبه ممتاز از این دانشگاه فارغ التحصیل شد.
دکتر نفیسی، پس از گذراندن خدمت وظیفه سربازی در اصفهان، متصدی درمانگاه «کازرونی» این شهر شد و در سال 1325 به سمت دانشیار رشته «گیاهشناسی» آموزشگاه عالی بهداری انتخاب شد. در سال 1327، به سمت دانشیاری رشته «بالینی داخلی» و «قلب و عروق» آموزشگاه عالی بهداری و دانشکده بهداری منصوب شد؛ و سپس رئیس بخش داخلی شد و در نهایت نیز، در سال 1336، به استادی در رشته بالینی داخلی نایل شد. دکتر نفیسی در سالهای 1331 تا 1338 رشته تکمیلی «قلب» را در دانشگاه «هاروارد» گذراند و توانست در رشته قلب و عروق تخصص بگیرد. در پی آن، برای کارهای مطالعاتی و شرکت در همایشهای علمی، به نقاط مختلف جهان سفر کرد. دکتر نفیسی در سال 1342 از «ژنرال دوگل» – رئیس جمهور وقت فرانسه – نشان «بهداشت عمومی» گرفت و در همین سال به سمت ریاست دانشکده «پزشکی و داروسازی» و مدیر گروه «داخلی و اطفال» دانشگاه اصفهان منصوب شد. وی در ادامه اجرای امور علمی و پژوهشی خود به عضویت «انجمن قلب شناسان امریکا»، «انجمن پزشکان انگلستان»، عضویت در گروه نگارش مجله های دانشگاههای ایران و مجله «خاور میانه» لبنان (که به زبان فرانسه منتشر می شد)، در آمد و از سال 1344 به انجمن نگارش «مجله دانشگاه پزشکی تهران» پیوست.
دکتر ابوتراب نفیسی در سال 1345 از طرف شورای مرکزی دانشگاه به مدت سه سال به سمت ریاست دانشگاه «پزشکی و داروسازی» منصوب شد. همکاران و نزدیکان دیگر دکتر نفیسی اذعان دارند که وی نه به عنوان پزشک، که به عنوان حکیم، مطرح است. آنها می گویند که وی هنگام مداوای بیماران توجه خاصی به ویژگیهای روحی و وضعیت اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و وضعیت سکونتی بیماران دارد. توجه به این موارد به ایجاد ارتباط صمیمی با بیمار منجر می شود و در نهایت باعث سرعت گرفتن روند درمان بیمار می شود. دکتر نفیسی، علاوه بر بینش و دانش کافی در پزشکی جدید، اصلاعات و دانسته های فراوانی در طب قدیم دارد. «دکتر فرخ سعیدی»، از همکاران ایشان، معتقد است که دکتر نفیسی محل تلاقی و وحدت بین طب قدیم و طب جدید است ... ما در بحث طب قدیم و جدید خیلی دچار افراط و تفریط شده ایم، اما استاد بخوبی تجسم این دو نگرش را در خود جمع کرده است. هم کتاب «دکتر و کاردیوگرافی» می نویسد و هم کتاب «رازی» را ترجمه می کند؛ و در کنار آن، عقاید سنتی مردم ایران را در مورد مسائل پزشکی می نگارد. خلاصه، دکتر نفیسی مجموعه ای از پزشکی جدید و طب قدیم است.
تاکنون، 15 کتاب و 84 مقاله از وی به چاپ رسیده است. از نوشته های وی می توان به این عنوانها اشاره کرد: - پژوهش در مبانی عقاید سنتی پزشکی مردم ایران - خواص خوردنیها و آشامیدنیها - نشانه شناسی سینه - نشانه شناسی دستگاه هاضمه - بررسی طب و طبابت در نهج البلاغه - دین خدا اسلام است. - بررسی و تحلیل مشکلات جوانان - بعثت - بررسی روزه از نظر طبی - تحقیق درباره مهر نبوت، حضرت خاتم الانبیا (ص) - بررسی و نشانه های نوعی سمی که حضرت محمد (ص) و برخی از امامان معصوم را با آن مسموم کرده اند. - انسان یا شاهکار خلقت؛ انسان جانشین خدا در زمین
در اینجا، قسمتی از خاطرات جالب دکتر نفیسی از سالهای طولانی تلاش و پژوهشش را برای علاقه مندان می آوریم:
از سال دوم تأسیس آموزشگاه عالی بهداری، مسئله آموزش علمی به میان آمد. اداره فرهنگ آن زمان موافقت کرد که یکی از اتاقهای دبیرستان «سعدی» را برای تأسیس کلاس در اختیار آموزشگاه این دبیرستان استفاده کنند که در آن روزگار کاملترین آزمایشگاه در اصفهان بود.
با پیشرفت آموزشگاه عالی بهداری و مسئله درس عملی، نیاز به سالن تشریح احساس شد که سرانجام، با موافقت اداره فرهنگ و استانداری، گاراژ فعلی استانداری و محوطه پشت آن - که متعلق به اداره فرهنگ بود - برای این منظور در نظر گرفته شد. در همین زمان، مخالفهای پیشرفت علم و دانش در شهر شایع کردند که عده ای کافر بیماران زنده را در الکل نگهداری می کنند و بعد با چاقو تکه تکه می کنند! جریان به اطلاع استاندار رسید، وی هم خواست که با حضور رئیس آموزشگاه از یکی از روحانیان معتمد دعوت شود که از سالن تشریح دیدار کند تا حقیقت امر روشن شود. روز بعد، مرحوم «محمد باقر الفت»، فرزند ارشد «آقای نجفی» (که مردی درخور اعتماد همگان بود)، از سالن تشریح دیدن کرد و از نزدیک شاهد کار بود و در آخر از آنان بسیار تقدیر کرد. در 25 تیر 1326 هم بیمارستان «خورشید» را - که در اختیار بهداری اصفهان بود - به آموزشگاه عالی بهداری دادند.
«دکتر نفیسی» با وجود کهنسالی هم اکنون نیز در نشستهای علمی بیمارستان خورشید (که پنج شنبه ها تشکیل می شود) شرکت می کند.
در پایان، سه جمله ارزشمند «دکتر نفیسی» را یادآور می شویم: - در همه عمر، دانشجوی پزشکی خواهم بود. - در همه حال، منافع بیمارم را بر هر نفع دیگری ترجیح خواهم داد. - در همه وقت، خدمت خدا و خلق را در نظر خواهم داشت. |